در اوایل قرن سوم پس از میلاد، در ایالت پارس، خاندانی که خود را به ساسان منسوب میکردند، توانستند اشراف پارسی را گرد آورند و با ایجاد یک شور تازۀ مذهبی (زرتشتی) امپراتوری جدید ایرانی را برپا کنند. بابک و پسرانش نقشۀ سیاسی آسیا را تغییر دادند و به مدت چهار قرن خود را بهعنوان یکی از قویترین قدرتها در اواخر عهد باستان تثبیت کردند. اردشیر اول، اولین فرمانروای ساسانیان، بهسرعت، شاهان محلی و آخرین پادشاه اشکانی، اردوان پنجم، را شکست داد. همچنین قدرت امپراتوری روم در بینالنهرین مهار شد و متعاقب آن، جنگهایی برای برقراری تعادل قدرت درگرفت. قلمرو امپراتوری ساسانی بهعنوان ایرانشهر شناخته میشد. این قلمرو، درواقع، یک امپراتوری غربی در آسیا بود که در جبهۀ شرقی با جهان هندو ـ چینی، کوشانی، سپس هفتالیها و ترکها و پادشاهی گوپتا در حاشیۀ خود هممرز بود. در غرب هم جهان رومی ـ بیزانسی با این قدرت تازه، که از طریق فرات به بینالنهرین رسیده بود، هممرز شد. ساسانیان به مدت بیش از چهار قرن توانستند با این اقوام، پادشاهیها و امپراتوریها با موفقیت کنار بیایند.
کتاب حاضر، که حاصل دو همایش پژوهشی در این زمینه در ایتالیا و ایالات متحدۀ امریکاست و به قلم ده تن از متخصصان تاریخ دورۀ ساسانیان و بر اساس آخرین یافتهها به رشتۀ تحریر درآمده است، بهویژه بر پیوندهای این سلسله با همسایگانش پرتوهای جدیدی میافکند.